صفحه نخست | سخن سبز | در باره مسجد | فعالیت ها | برنامه ها | حماسه حضور | نخبگان | حامیان | پرسش و پاسخ | نوا و نما | پیوندها | ارتباط با ما

 

 

امام خمینی ره : مصطفی امید آینده اسلام بود.

         شهید سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی ره در سال 1309 در قم متولد شد. ایشان دارای استعداد فراوانی بود؛ بطوری كه در همان سنین جوانی به درجه اجتهاد نائل شد. شهید سیدمصطفی خمینی از سال 1341 كه نهضت امام خمینی آغاز شد، همواره در كنار امام و یار و همراه و مشاور حضرت امام بود. ایشان پس از جریان 15 خرداد و نیز بار دیگر پس از تبعید حضرت امام، به علت اقدامات اعتراضآمیز خود بر علیه رژیم شاه توسط ساواك دستگیر شد و در نهایت نیز در 13 دی 1343 مأموران رژیم، به خانه او حمله كرده و ایشان را نیز به تركیه تبعید كردند.

       ایشان پس از ورود به نجف در كنار برنامههای درسی و علمی، مبارزه را در كنار حضرت امام ادامه دادند. در سال 48 به دنبال یك سلسله فعالیت علیه رژیم بعثی عراق، دستگیر و به بغداد منتقل شدند.

       سرانجام در نیمه شب اول آبان 1356، آیتالله سیدمصطفی خمینی، به شكل مرموزانهای به شهادت رسید. شهادت ایشان، نهضت اسلامی ایران را جان تازهای بخشید و به شكل انقلابی فراگیر درآمد که پس از 15 ماه به سقوط رژیم پهلوی منجر شد. شاید به همین جهت بود كه حضرت امام خمینی ره، شهادت ایشان را از الطاف خفیه الهی دانستند.

       اینك با گذشت  28 سال از شهادت وی، خواهرش دكتر زهرا مصطفوی از لحظات سخت خداحافظی با برادر و احوال امام پس از شنیدن خبر شهادت فرزندش میگوید.

       دكتر زهرا مصطفوی، رییس جمعیت دفاع از ملت فلسطین است. او در گفتوگو با ایسنا، در خصوص شخصیت و ابعاد مختلف روحی شهید مصطفی خمینی میگوید: حقیقت این است كه شناخت شخصیت ایشان دقیقا در كنار شناخت امام ممكن است. ایشان ویژگیهایی داشتند كه تحت تأثیر حضرت امام رشد كرده و كمال یافته بود. اگر از دوستان و آشنایان ایشان هم سوال كنید، چند خصوصیت خیلی بارز در اخلاق و رفتار او نمایان بود.

      او میگوید: اول شجاعت ایشان هم در مبارزه و هم در ابراز نظر در مسائل علمی بود. شجاعت ایشان را میتوان از اظهارات ایشان در هنگام دستگیری توسط ساواك دریافت كه در آن موقعیت با صراحت تمام به بحث كاپیتولاسیون و مسائل مربوط به آن اعتراض كرده و به دفاع از نظر حضرت امام پرداخته است. درباره مسائل علمی نیز در كلاس درس حضرت امام یا دیگر بزرگان، با شهامت تمام به نقد و اعتراض میپرداختند و مباحثات ایشان با امام زبانزد همه بوده است. حتی در تركیه كه فقط آن دو نفر حضور داشتند، صدای مباحثات طلبگی آنها به قدری بلند میشده كه صاحبخانه آنها چون آشنا

      به نوع مباحثگی طلبگی نبوده است با نگرانی به سراغ ایشان رفته. در هر حال، در مسائل علمی به هیچوجه مقلد و تحت تأثیر عظمت گوینده قرار نمیگرفته است.

     خواهر شهید مصطفی خمینی اخلاص و عبادات ایشان را از دگر صفات بارز اخلاقی برادر شهیدش میداند و ادامه میدهد: میتوان مدعی شد كه دائمالذكر بود. خود من در نجف شاهد بودم كه تقریبا تمام اوقات چه در حال حركت و یا غیر از آن مشغول نماز مستحبی و ذكر بود، اهل عبادت و گریه شبانه، ندبه و مناجات، با آنكه از نظر وضع جسمانی تنومند بود اما اهل ریاضت بود به طوری كه هیچگاه روی تشك و جای نرم نمینشستند و تكیه به جایی نمیدادند. همواره با پای پیاده به همراه دوستان و شاگردان خود از نجف به كربلا سفر میكرد و ما شاهد پاهای خونین و زخمهای آن بر روی پاهایش بودیم. در عینحال اهل مزاح و شوخی بود به طوری كه خاطرات شوخیهای ایشان همیشه در یاد اطرافیان باقی است.

      زهرا مصطفوی در ادامه میگوید: بعد دیگر ایشان، عشق به درس و تحصیل بود. به شدت اهل مطالعه بود و در موضوعات مختلف تحقیق میكرد و در علوم گوناگون تبحر داشت و كتب بسیاری را به رشته تحریر درآورده است كه متأسفانه بسیاری از آنها مفقود شده و فقط همین 28 جلد كه امروز در دسترس ماست از ایشان باقی مانده است. از خصوصیات دیگر ایشان این بوده كه به معنای حقیقی محو در امام بود. اساسا یك نوع اراداتی خاص نسبت به امام داشت، خود را فانی در امام میدید. این جمله را بدون هیچ اغراقی عرض میكنم؛ گویا امام همهوجود او بود. رابطهاش با امام رابطه مرید و مراد بود. چنان رفتار میكرد كه گویا هیچ مقصدی ندارد جز حفظ امام، حفظ جان و حفظ روح. روشهای مختلفی به كار میبست تا امام لقمهای غذا بخورند و یا لحظهای بیشتر استراحت كنند و این همه مراقبت چیزی نبود جز اینكه به حقیقت امام را شناخته بود. شناخت درستی از شخصیت امام داشت. در برخی از نوشتههای خود از امام نام میبرد و دربارهامام میگوید كه نسبت به برخی از اسرار كتاب الهی قرآن آگاه است. به نظر میرسد تحلیل شخصیت ایشان بدون در نظر گرفتن این ویژگی به كلی ناقص و خطا است.

       زهرا مصطفوی در تشریح فعالیتهای مبارزاتی شهید مصطفی خمینی اظهار میدارد: روشن است كه آن مرحوم به دنبال امام حركت میكرد و فعالیتهای سیاسی ایشان را هموار میكرد. یعنی برقراری ارتباط با ایران و با كشورهای دیگری كه ایرانیان مقیم آن، نسبت به امام ابراز علاقه میكردند و مبارزات سیاسی ایران را دنبال میكردند. البته روش سیاسی ایشان به گونهای بود كه فقط با كسانی كه كاملا به آنها اطمینان داشت همكاری میكرد و اجازه حضور هركسی را در اطراف امام نمیداد. به همین جهت ارتباطات امام را با دقت و وسواس خاصی دنبال میكرد. آنچه در مورد حمایت آن مرحوم از امام حائز اهمیت است و در موقعیتی كه او قرار داشت توانست به خوبی نقش خود را ایفا كند، شناختی بود كه دیگران از شخصیت علمی ممتاز او داشتند. این شناخت كارآیی زیادی در حمایت از امام پیدا كرد. ایشان در قم هم تدریس میكردند و هم تحصیل. در درس امام كه شلوغترین درس آن زمان بود جلوه خاصی داشت خود ایشان هم درسهای مختلفی میداد كه فلسفه آن معروف بود.

        وی میافزاید: زمانی كه حضرت امام دستگیر شدند، اخوی به عنوان یك فرد قابل اعتناء مسائل امام را دنبال كردند و توانستند حركت امام را تداوم بخشند و مورد عنایت علما و مراجع و طلبههای قم قرار بگیرند. بعد از تبعید امام به تركیه هم همین حركت و محوریت ایشان در قم موجب شد كه دستگیر شوند و سپس تبعید؛ زیرا رژیم از حضور ایشان در قم احساس خطر میكرد. به یاد دارم روزی كه آزادش كردند - چون بعد از گرفتن آقا ایشان را هم بازداشت كردند و پس از فرستادن امام به تركیه از ترس اینكه چه بسا وجود او یك خمینی دیگر باشد او را هم به تركیه تبعید كردند-  كه بیاید با مادر و خانواده خداحافظی كند. مادرم در كمال ناراحتی و گریه از ایشان میخواستند كه نرود. میگفتند پدرت خودش شروع كرد آمادگی و روحیهتحملش را دارد اما تو جوان هستی، زن و بچهكوچك داری، من با زن و بچه تو چه كنم؟ غافل از اینكه ایشان مجبور بودند. اما در جواب گفتند شما اینجا همه با هم هستید و مراقب زن و بچهمن هم هستید اما آقا آنجا تنهای تنها است من باید بروم از ایشان مراقبت كنم. خدافظی بسیار سخت و سوزناكی بود. همه بچهها زن، مادر، و ما خواهرها دور ایشان را گرفته بودیم و هیچكس نمیدانست كه او را كجا میبرند كه ما بتوانیم او را دوباره ببینیم یا اصلا نخواهیم دید.

         دختر امام ره میگوید: پس از مهاجرت امام به عراق، مرحوم حاج آقا مصطفی در درسهای استادهای طراز اول حوزهنجف شركت كرده و با اشكالات و بحثهایی كه میكرده توجه همگان را به خود جلب كرده و همهطلاب متوجه شدند كه وقتی یك شاگرد این چنین متبحرانه بحث میكند، دریای مواج علم امام چگونه میتواند مباحث علمی را در خود غرق كند. حوزه علمی آن مرحوم به عنوان یك شاگرد موجب شناخته شدن مرحوم امام در حوزه نجف و سرازیر شدن طلاب و علمای محترم به درس ایشان بود.

         وی میافزاید: حقیقت این است كه رژیم گمان نمیكرد امام در نجف در كنار دیگر مراجع تقلید نجف بتواند آنچنان چهره درخشانی شود، در حالی كه از همان آغاز درس امام در نجف و حضور برادرمان در درس باعث درخشندگی هرچه بیشتر امام گردید.

         فرزند امام خمینی در خصوص نظر امام در مورد شهید مصطفی خمینی اظهار میدارد: امام نسبت به او خیلی علاقهمند بودند و به او اعتقاد خاصی داشتند. در سال 1345 امام فرمودند: مصطفی از من در هنگامی كه به سن او بودم بهتر است. البته روشن است اگر شاگردی با استعداد تحت تربیت استاد فن رشد كند و بر سر سفرهاو بنشیند میتواند از استاد خویش پیشی بگیرد. باید گفت كه امام آشنایی كامل به ابعاد مختلف علمی و اخلاق ایشان داشتند و البته قدر او را هم میدانستند.

          وی در خصوص واكنش امام به شنیدن خبر شهادت فرزندش میگوید: هنگام شهادت او امام میدانست چه گوهری را از دست داده و شاید هیچ جملهای مثل آنكه فرمودند: مصطفی امید آینده اسلام بود بیانگر ارزشهای ایشان نزد امام نباشد. به نظر میرسد چون امام در آستانه یك انقلاب بزرگ بودند لازم بود با استحكام و اقتدار بایستند كه ایستادند و در مجالس حاضر شدند تا درس مقاومت را به ملت شهیدپرور ایران كه تا همان زمان تعداد زیادی از جوانان خود را در راه اسلام داده بودند، داده باشند. اما مادرمان نقل كردند كه خدا میداند امام چه حالی داشتهاند و برای از دست رفتن چنین فرزندی كه میتوانست یاری توانا برای اسلام باشد، چقدر گریه كردهاند. اما در پنهان امام به طور كلی بسیار عاطفی بودند. من خودم شاهد گریههای امام در مقابل تلویزیون زمانی كه شهداء را تشیع میكردند بودهام و یا ستونهای جوانان كه به طرف جبهه حركت میكردند امام را بسیار متأثر میكرد و به گریه وامیداشت.

         زهرا مصطفوی در پاسخ به این سوال كه تا كنون كدام ابعاد شخصیتی شهید حاج آقا مصطفی به خوبی مطرح نشده است؟ توضیح میدهد: البته اخیرا كتابهایی به یاد ایشان منتشر شده است كه خاطرات دوستان ایشان در آن درج شده، كتب و نوشتههای ایشان هم چاپ شده است ولی همهاینها مربوط به این اواخر است. واقعیت این است كه امام مانع از آن بوده كه در سالگرد شهادت ایشان سخنی در صدا و سیما یا روزنامهها ذكر شود زیرا معتقد بودند: در جایی كه مردم این همه جوان دادهاند و شهید دادند، درست نیست ما بیاییم از شهید خودمان بگوییم، شما دعا كنید جای او خوب باشد. و از نكات جالب آن است كه امام پس از شهادت داداش، همه مستحبات خود را با او نصف كرده بودند. این نشانهعلاقه واقعی امام به ایشان است.

        او در تشریح بیشتر ابعاد علمی شخصیت شهید مصطفی خمینی اظهار میدارد: ایشان تعداد زیادی كتاب و دستنوشته در مباحث گوناگون دارند كه هماكنون در 28 جلد در دسترس ما است و منتشر شده، مباحث فقهی، اصول فقه، تفسیر و فلسفه.

        اما تعداد زیادی از كتب ایشان كه در قم نوشتهاند از بین رفته است. مثلا یك دوره تقریبا كامل فلسفه دارند. بر كتابهای شرح هدایه و مبدأ و معاد ملاصدرا حاشیه زدهاند، كتاب اجاره و صلاة دارند، مطالبی در هیأت جدید و مقایسهآن با قدیم دارند و امثال آن. این كتب را در ضمن مباحثه با دوستان یا تدریس در نجف اشرف نوشتهاند.

        زهرا مصطفوی ادامه میدهد: داداش در همان مسجدی كه امام فقه تدریس میكردند، درس اصول فقه میداد و شاید تعداد شاگردان او بیشتر از امام هم بوده است. بسیاری از افراد محترم و علمایی كه امروز در كشور حضور دارند و در نجف بودهاند از شاگردان ایشان هستند.برخی از مراجع معظم تقلید از دوستان هم مباحثهای ایشان بودهاند و برخی از فقهای محترم از شاگردان او بودند. یا شاگردان قم هستند یا نجف. آنچه از كتب علمی ایشان میتوان استفاده كرد مخصوصا بنده درباره تفسیر و حاشیه بر اسفار اظهار نظر میكنم و دیگران درباره فقه و اصول ایشان هم معترفند، وسعت اطلاعات و حضور ذهن ایشان نسبت به مسائل گوناگون است. یكی از مراجع نجف دربارهایشان گفته است: من هیچكس را ندیدهام كه تا این اندازه نسبت به مبانی و نوآوریهای خود حضور ذهن داشته باشد كه در هیچ موردی از آن عدول نكند و سخنی بر خلاف نظرات دیگر خود ابراز نكند.

     او میافزاید:تفسیر ایشان یك كتاب خاص و ویژه در تفسیر است كه سبك خاصی را دنبال میكند.در هر آیهای به بحثهای ادبی (ابعاد مختلف) فقهی، اصولی، كلامی، فلسطفی، اخلاقی، عرفانی و حتی گاهی به بحثهای علوم غریبه میپردازد و استفادههایی كه هر عالمی میتواند از آیه داشته باشد مورد نقد و بررسی قرار دهد.سپس با نگاههای مختلف و از ابعاد گوناگون به تفسیر و معنی كردن آیه مشغول میشود.به همین جهت در پنج جلدی كه اخیرا از تفسیر ایشان منتشر شده است فقط سوره حمد و 46 آیه از سوره بقره مطرح شده است تفسیری بسیار عمیق و گسترده است كه متأسفانه فرصت نشد تا به آخر برسد.

       دكتر زهرا مصطفوی در پایان میگوید: امیدوارم قدر و منزلت این شهید بزرگوار و خدماتی كه برای علم و جهان اسلام و انقلاب اسلامی انجام داده است هرچه بیشتر مورد توجه و عنایت واقع شده و روحش با روح پاك حضرت امام با ائمه اطهار و پیامبر اكرم ص همراه باشد.

(نقل از ایسنا نیوز)