صفحه نخست | سخن سبز | در باره مسجد | فعالیت ها | برنامه ها | حماسه حضور | نخبگان | حامیان | پرسش و پاسخ | نوا و نما | پیوندها | ارتباط با ما

 

 

شرح حال شهید محمد تقی قمی

 

 


سال تولد: دوم خرداد یکهزار و سیصد و چهل و سه

محل تولد: قم

تاريخ شهادت: دوم اردیبهشت 1363

محل شهادت: جزیره مجنون

محل مزار: قم - گلزار شهدا - شیخان

 

شهید محمد تقی قمی نیز یکی از رهروان صدیق حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و فرزند برومندش امام خمینی(ره) بود که در سال 1343 در شهر قم و در محله چهارمردان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان سعدی گذراند و دوران راهنمائیش را نیز در دبیرستان ادیب به اتمام رساند.

در دوران انقلاب همپای با  دیگران در حماسه سازی های آن زمان شرکت جست و جهت تقویت روح خود و افزایش بینش های دینی و اجتماعیش به مطالعه کتب مذهبی پرداخت.

 

 

پس از پیروزی انقلاب با فرمان امام امت مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین به صفوف متحد و یکپارچه ارتش بیست میلیونی پیوست و آموزش های نظامی را در پایگاه مقاومت محل فراگرفت . از آن پس در ستاد مقاومت فعالیت خود را آغاز کرد.

 

 

در سال 1360 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و مدتی افتخار حفاظت از بیت امام در جماران را به عهده گرفت. او که مدت دو سال بود از شهادت برادرش شهید محمد علی قمی می گذشت تصمیم گرفت تا با یک حرکت انسانی و اسلامی همسر برادر خود را به عقد خود درآورد. لذا با جاری ساختن خطبه عقد توسط امام امت همسر برادر شهیدش را به عنوان غمخوار زندگی اش برگزید و سرپرستی تنها یادگار برادرش را که پسری به نام "مجتبی" بود به عهده گرفت.

 

فرزند خردسال شهید محمد علی قمی (مجتبی قمی) در آغوش شهید محمد تقی قمی

 

 

 

آری او که رضای خدا را در این ازدواج همیشه در نظر داشت همیشه خود را خدمتگزار آنان می دانست و براستی که چقدر خوب از قبول مسئولیتی که نموده بود سرافراز بیرون آمد.

بعد از چندی خداوند مولودی دیگر به وی و همسرش عطا فرمود که نام "مصطفی" را برای او برگزیدند.

شهید محمد تقی با برخورداری از روحی پرخروش و ایثارگر، شباهت زیادی با برادر شهیدش داشت لذا همیشه می گفت که من جانشین برادرم خواهم بود و راه او را ادامه خواهم داد.

اما از آنجائیکه روز، روز مسابقه بود، همچون پیش تازان فتح، قله های نور را درنوردید و در حرکت "السابقون و السابقون اولئک المقربون" او نیز بعد از چندی در جزایر مجنون هنگامی که در خانه خدا در حال عبادت و لبیک گفتن به ندای هل من ناصر امام خویش بود با سردادن سه تکبیر بلند و سردادن ندای روحبخش یا حسین پای در جای پای برادر شهیدش گذاشت و به لقاء حق رسید.

جامه سرخ شهادت بر قامت مردانه اش مبارک باد.

 

 

 

 

 

 

 

 

خاطراتی از شهید محمد تقی قمی

شهید محمدتقی قمی برادر شهید محمدعلی قمی بود.

او هم از کودکی پسری با هوش، با اد ب و با ایمان بود.

به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد و نیم ساعت مانده به وقت اذان خود را برای نماز و ملاقات با خدا آماده می کرد. از این رو لباس سفید و تمیز می پوشید، عطر می زد، موهایش را می آراست گویی اینکه به مراسم عروسی دعوت شده است. همیشه با این حالت خود را آماده نماز می کرد و به مسجد می رفت.

بسیار مؤدب بود و به همه احترام می گذاشت. به کتاب و کتابخوانی خیلی علاقه داشت. در حیاط خانه انباری کوچکی بود که آن را تمیز کرده بود و برای خود کتابخانه ی کوچکی درست کرده بود و به در و دیوار آن پوسترهایی از آیات قرآن و احادیث با خط زیبا گذاشته بود و زینت خاصی به این فضا داده بود.

کتابخانه ی کوچک اش را در اختیار دوستانش قرار می داد و از کتاب های مذهبی، داستان های قرآنی و... به آنها می داد.

او در آرزوی خدمت به اسلام به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.

اولین روزی که وارد سپاه شده بود، به او لباس فرم سپاه را داده بودند. با خوشحالی وصف ناشدنی به خانه آمد و لباس هایش را به مادر نشان داد و گفت اینها لباس دامادی و لباس شهادت من است.

مادر گفت: پسرم این چه حرفی است که می گویی؟

او می گفت با این لباس، من به آرزویم که شهادت است می رسم.

در آخر هم با همان لباس مقدس به شهادت رسید.

 

شهید محمد تقی قمی در جبهه های نبرد حق علیه باطل

 

  

خاطره ای از روز شهادت محمدتقی قمی

پدر محمد تقی مانند روزهای قبل به مغازه رفت، اندکی نگذشته بود که خبر شهادت فرزندش را به او دادند. او زودتر از روزهای دیگر به خانه برگشت. ساعت ده صبح بود.

دخترش وقتی با حضور غیر منتظره پدر در این ساعت مواجه شد  با تعجب از او پرسید:

پدر چی شده؟ چرا امروز این قدر زود به خانه آمدید؟

پدر در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود و بغض گلویش را می فشرد پاکت نقلی را که در دستانش بود به دختر داد و به او گفت این نقل ها را بگیر و در ظرف مناسبی بریز و برای پذیرایی از میهمان ها آماده شو.

دختر با نگرانی و تعجب پرسید؟ چه خبر شده؟ چه وقت میهمانی است؟

پدر گفت: برادرت از سفر برگشته...

او را از جبهه آورده اند...

او شهید شده است...

ولی ما نباید گریه کنیم چون او به آ رزوی خود رسیده است.

در این موقع پدر وضو گرفت و دو رکعت نماز شکر بجا آورد و بعد از نماز دست هایش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت:

خدایا این قربانی را نیز از ما بپذیر...

 

شهید محمد تقی قمی در جبهه های نبرد حق علیه باطل

 

 

 

محمدتقی  قمی در سن بیست و یک سالگی و در هنگام  اقامه نماز ظهر نزدیک سنگر بر اثر اصابت ترکش های خمپاره به شهادت رسید.

محل شهادت: جزیره مجنون

تاریخ شهادت: دوم اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و شصت و سه.

 

مراسم تشیع شهید محمد تقی قمی

فرزند خردسال شهید محمد تقی قمی (مصطفی قمی) در آغوش پدر شهید

فرزند خردسال شهید محمد علی قمی (مجتبی قمی) در آغوش برادر شهید

 

 

 

 

 

دیدار سردار مهدی مهدوی‌نژاد فرمانده سپاه علی بن ابی‌طالب(ع) به همراه حجت‌الاسلام احمد ولی‌زاده، جانشین نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه علی بن ابی‌طالب(ع) و جمعی دیگر از مسئولان این سپاه با مادر شهیدان محمد علی و محمد تقی قمی (سه ‌شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۱)  

مادر شهیدان «قمی» در این دیدار اظهار کرد: فرزندان شهدا نیز آماده جانفشانی برای اسلام، انقلاب و ولایت هستند.

 

 

مزار پدر شهید محمد تقی قمی

 

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.