آرشیو اخبار، رویدادها و تازه های فرهنگی و مذهبی سال 1395
(1395/07/12) |
نگاهی به آداب و رسوم ویژه عزاداری محرم در میان شیعیان هند
در مناطق شیعهنشین هند ازجمله شهرهای « لکنهو» و « امرهه » و«کشمیر» عموماً مکانهای ویژهای ساخته میشود که به «امامباره» معروف است و تقریباً مکانی همچون تکیه و حسینیه در ایران است که عزاداری ماه محرم در آنها برگزار میگردد. شیعیان هند با خانهتکانی و نظافت حسینیهها، مساجد و احداث تکیهها و آمادهسازی مکانهای عزاداری بهمنظور برگزاری آیین بزرگداشت یاد و خاطره سالار شهیدان و یارانش، چند روز قبل از آغاز ماه محرم با شور و هیجان خاصی به استقبال این ماه میروند. شیعیان هند که حدود ۱۰درصد جمعیت نزدیک به یکصد و پنجاهمیلیونی مسلمانان این کشور را تشکیل میدهند، در ماههای محرم و صفر و بهویژه در دهه عاشورا با علاقهای وصفنشدنی، برنامههای مختلف و ویژهای را برگزار میکنند. این برنامهها از روز اول محرم آغاز میگردد و تا پایان روز عاشورا و مراسم ویژه شام غریبان در تمامی روز و تا ساعاتی از شب ادامه مییابد. در مناطق شیعهنشین هند ازجمله شهرهای « لکنهو» و « امرهه » و«کشمیر» عموماً مکانهای ویژهای ساخته میشود که به «امامباره» معروف است و تقریباً مکانی همچون تکیه و حسینیه در ایران است که عزاداری ماه محرم در آنها برگزار میگردد. امامباره شهر لکنهو مرکز ایالت «اوتارپرادش» واقع در شمال هند که پرجمعیتترین ایالت هند است، ازجمله بزرگترین امامبارههای هند است که قدمت آن به حدود چهارصد سال میرسد و در شمار آثار باستانی هند ثبتشده است. بیشتر مراسم عزاداری درهند در ماههای محرم و صفر در امام بارهها برگزار میگردد. مجالس عزاداری امام حسین علیهالسلام عموماً شامل سخنرانی توسط علمای محلی و نوحهخوانی به زبان محلی است. همانند دیگر مناطق شیعهنشین جهان در هند نیز چند روز دهه اول محرم هرکدام به نام اهلبیت و یاران امام حسین (ع) نامگذاری شده است و هر روز به نام خاصی مراسم برگزار میگردد. از روز چهارم محرم به نام حضرت حر عزاداری صورت میگیرد که همراه با برگزاری مجالس عزا، مردم نذورات خود را نیز در قالب غذاهای ویژهای که برای این ایام میپزند ادا میکنند. روز پنجم به نام فرزندان حضرت زینب سلاماللهعلیها، روز ششم به نام حضرت علیاکبر، هفتم محرم به نام حضرت قاسم، هشتم به یاد حضرت ابوالفضل، نهم به نام حضرت علیاصغر و دهم به نام سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع) گرامی داشته میشود. از روز اول محرم عزاداران با شربت پذیرایی میشوند؛ اما در روزهای تاسوعا و عاشورا مردم همراه با دیگر غذاها نذورات خود را بهصورت غذایی که به حاضری معروف است و شامل مقداری نان و کباب و یا غذایی شبیه به قیمه ایرانی است در اختیار عزاداران قرار میدهند. در روز نهم که به یاد حضرت علیاصغر گرامی داشته میشود، توزیع شیر میان مردم بسیار رایج است. از اول تا ششم محرم عموماً مجالس عزاداری در منازل و یا امامباره ها انجام میگردد اما از این روز به بعد دستههای عزادار بعدازظهرها به خیابانها آمده و مراسم خود را بهصورت راهپیمایی در خیابان انجام میدهند. این نوع عزاداری در روز هفتم که به نام حضرت قاسم (ع) انجام میگردد به «مهنی» معروف است. مردم مسلمان هند اعتقاددارند که بنا بر بعضی روایات در چنین روزی حضرت قاسم (ع) با دختر امام حسین (ع) ازدواج کرده است. در عزاداری روز نهم که به نام حضرت علیاصغر برگزار میشود، عزاداران گهوارهای را بهصورت نمادین روی دستان خود حمل میکنند. شیعیان هند شب عاشورا را نیز همانند شبهای قدر گرامی میدارند و تا صبح بیدار میمانند و به عزاداری و مرثیهسرایی میپردازند. عزاداری روز عاشورا نیز که از بامداد این روز آغاز میگردد تا عصر ادامه مییابد و عموماً مردم در این فاصله به حرمت شرایطی که در این ساعات در روز عاشورا بر خاندان امام حسین (ع) گذشته است از خوردن پرهیز میکنند و بعد از اتمام رسمی مراسم به هنگام عصر روزه نمادین خود را با غذاهای نذری که از عدس و برنج پخته میشود افطار میکنند که به این عمل «فاقهشکنی» گفته میشود. سینهزنی، زنجیرزنی، قمهزنی و راه رفتن با پای برهنه روی آتش ازجمله کارهایی است که عزاداران عاشورا در بزرگداشت این روز انجام میدهند. بعد از نماز مغرب و عشا مراسم شام غریبان آغاز میگردد و مردم هر شهر یا محله در یک محل جمع میشوند؛ اما رسوم ویژهای برای این شب آنچنانکه در ایران معمول است وجود ندارد و تنها مرثیهخوانان به ذکر مصیبت بازماندگان عاشورا میپردازند. در مراسم سینهزنی و زنجیرزنی از بعضی سازها همچون طبل و تعدادی ادوات موسیقی محلی نیز هماهنگ با نوای مرثیه استفاده میگردد. ازجمله آداب و رسوم ویژه ماههای محرم و صفر در بین شیعیان هند این است که هیچگونه مراسم ازدواجی در این ماه انجام نمیگیرد و مردم ترجیح میدهند لباس نو خریداری نکنند و از برگزاری مراسمی همچون جشن تولد نیز پرهیز میکنند. زنان نیز علاوه بر آنکه در مجالس عمومی که در امام بارهها برگزار میگردد شرکت میکنند مجالس ویژهای را در منازل خود اجرا می کنند که در آن زنانی که به «حدیث خوان» معروفاند برای شرکتکنندگان در مراسم، سخنرانی و مرثیهسرایی میکنند. منبع: http://karbobala.com
(1395/07/12) |
به مناسبت روز عفاف و حجاب خشت اول پدیده کشف حجاب، نخست از دربار ناصرالدین شاه و در پی سفرهای اروپایی وی و مشاهداتش از وضع پوشش زنان اروپایی آغاز شد و سپس در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا و مطبوعات نفوذ کرد. البته به دلیل مقاومت توده مردم، این پدیده جز در دربار و محافل خصوصی شاه، رشد چندانی نیافت.
خان قلدر رضاخان که با طرح کودتای سوم اسفند 1299 و با حمایت انگلیسی ها بر سر کار آمد، درصدد اسلام زدایی و جایگزینی ارزش های لیبرالیستی در جامعه، و از جمله کشف حجاب برآمد. سوغات سفر چهل روزه او به ترکیه و دیدار با کمال آتاتوک، کشف حجاب بود.
تبلیغ برهنگی در آن زمان، مطبوعات کشور که تقریباً همه آنها، در کنترل شدید اداره سانسور شهربانی قرار داشتند و مدیرانشان از عوامل وابسته به فراماسونری و حکومت رضاخان یا دوستداران فرهنگ غرب بودند، با چاپ مقالات و اخباربا موضوع کشف حجاب و ارائه عکس های زنان بی حجاب و گاه عریان، زمینه های بی حجابی را با کمال جدیت آماده کردند و در یک سلسله مقالات به نظم و نشر در جراید، از نقاب و حجاب زنان به شدت انتقاد شد. در روزنامه ها و مجله ها، از جشن ها و مهمانی هایی که البته با فشار حکومت برگزار می گردید و در آن زنان بی حجاب به همراه شوهرانشان شرکت می کردند، عکس و تفسیر چاپ می شد و عکس شاگردهای ممتاز هر مدرسه، در روزنامه ها ارائه می گردید. هدف اصلی از ناشن دادن تصویر زنان بی حجاب، در واقع تشویق دیگران به این کار بود و اسفبارتر از همه، موفی زنان هنرپیشه خارجی به عنوان سمبل زنان آزاد، به صورتی احترام برانگیز.
تمدن اجباری اجرای سیاست کشف حجاب، با اِعمال اجبار و خشونت، بر کارمندان و مأموران دولتی آغاز شد. مقام های عالی رتبه به اخراج تهدید می شدند، مگر اینکه همسرانشان را در مجالس بی حجابی می بردند.
به بهانه تمدن رضاشاه در 11 آذر 1314 به محمود جم که در پی استعفای فروغی از سمت نخست وزیری جایگزین وی شده بود گفت: «این چادر چاقچورها را چطور می شود از بین برد؟ نزدیک دو سال است که این موضوع، سخت مرا به خود مشغول داشته است؛ خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن های آنها را دیدم، دیگر از هرچه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است...». وزیر گفت: اگر شخص اعلیحضرت همایونی پیش قدم شوند، مردم همه تأسی خواهند کرد؛ که از قدیم گفته اند: «الناس علی دین ملوکهم»، شاه پس از شنیدن سخنان او چند لحظه تأمل کرد و در حالی که به نظر می رسید قبلاً در این زمینه هماهنگی شده است، پاسخ داد: بسیار خُب! دیگران که اقدام نمی کنند، منِ پیرمرد حاضرم جلو بیفتم و سرمشق شوم!
گوهرشاهد در خون رضاشاه در آغاز اجرای برنامه های ضداسلامی خود، دستور داد درشکه چی های مشهد و رفتگران تهران کلاه شاپو (کلاه تمام لبه فرنگی) بر سر گذارند. اجرای این برنامه از ابتدا خرداد 1314، علاوه بر شایعات مربوط به کشف حجاب، در مشهد تلاطمی ایجاد کرد. سرانجام آیت الله قمی پس از مشورت با تعدادی از رجال و روحانیان، برای جلوگیری از کشف حجاب و استفاده از کلاه شاپو، در 9 تیر 1314 به تهران سفر کرد. محاصره محل اقامت ایشان در شهر ری از سوی حکومت، یکی از عوامل اصلی خشم و خروش مردم مشهد گردید و به کشتار بیرحمانه در مسجد گوهرشاد در 21 تیرماه انجامید. آیت الله قمی مدتی پس از این کشتار، به عتبات عالیات تبعید شد و مأموران شهربانی درصدد دستگیری دوستداران ایشان از جمله شیخ محمدتقی بهلول برآمدند. شیخ محمدتقی بهلول برای پیگیری اوضاع و جویا شدن از احوال شیخ قمی به مشهد رفته بود که مأموران شهربانی، در پی مداخله زائران و خدام برای فراری دادن وی، او را در صحن کهنه زندانی کردند. ولی مردم در صحن جمع شدند و با حمله به مأموران، ایشان را آزاد کردند. بهلول به مسجد گوهرشاد رفت و در آنجا به مبارزه خود ادامه داد. با اینکه شهربانی چندین بار وارد عمل شد و حکم متفرق شدن مردم را داد، نتیجه ای نگرفت تا اینکه به درخواست استاندار، فرمانده لکشر، مأموریت را به هنگ پیاده داد و آنها اطراف مسجد و حرم را محاصره کردند و تعداد زیادی از زوار (دو هزار نفر) را به قتل رساندند.
به جرم عفاف در دوران کشف حجاب، بسیاری از بانوان که نمی خواستند بدون حجاب خارج شوند، در خانه ها ماندند و عده ای فقط شب ها رفت و آمد می کردند و در برخی خانه ها به ناچار حمام ساخته شد. کسانی هم که امکانات بیشتری داشتند، فرار را بر قرار ترجیح دادند و ترک دیار کردند. خواهرم! تقوای الهی، شفابخش بیماری های دل است که حجاب های تاریک جان را می درد و لانه های هوس را برمی چیند. پس آن را به کام جان خور ریز تا جانت گلستان گل های سلم و طاعت و تسلیم گردد. ای گوهر آفرینش! شاهد باش که زن چه نیکو مقامی دارد که فاطمه از این افق تجلی کرد و مریم و زینب در این آسمان درخشیدند و آسیه و خدیجه از هستی او طلوع کردند. پس گوهر وجود خود را به صدف حجاب زینت بخش که حجاب اسلامی از جلوه های زیبای بندگی است. چادرِ زن، کیمیای غیرت است چون نشان غیرت ملیت است از برون شرح درونی می دهد خشم دشمن را فزونی می دهد پای بندی بانوان به حجاب، آنان را در رسیدن به مدارج عالی معنوی کمک می کند و از سقوط به پرتگاه هایی که در سر راه آنان قرار دارد مانع می شود. هیچ بحثی درباره پوشش زن، بنابر متأثر از هجوم تبلیغاتی غرب باشد. البته حجاب زنان به چادر منحصر نمی شود، ولی چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست و هیچ منافاتی با فعالیت های زنان مسلمان در مسائل اجتماعی و فرهنگی ندارد.
مقام معظم رهبری خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود را همچون فاطمه و زینب(س) حفظ می کنند، هدف دار در جامعه حاضر شده اند.
شهید محمدعلی رجائی خواهرم! چادر، خلعت زیبای رهروان وادی عشق است که طوفان هوس ها توان خلع خلعت آنها را ندارد؛ چرا که آنان معجون فهم و عشق و تسلیم را به کام جان خود ریخته اند و چنین معجونی، پاد زهر جهل و هوس های آدمی است. خواهرم که به شکوفایی عالم جانت رو کرده ای نیک بدان که رشد تو جز در تسیلم حق نباشد و عمران و آبادی جانت جز با تخریب لانه های هوس صورت نپذیرد. پس اسرار زیبایی های سر و سینه ات را به مقنعه ای بسپار که این اسرار را از نامحرم بپوشاند و از روسری های نازک و کوتاه بگذر که چون خیانت پیشگان، اسرار تو را بر نامحرم افشا کنند. حجاب سالامی، تجلی زیبایی های معنون زن است که حسن انتخاب او را به منصه ظهور درآورده است. چادر، پوشش دینی و ملی زنان ایران است که دیانت، ملیت و استقلال فرهنگی ملت مسلمان ایران را در دنیا متجلی می سازد. چادر، بیشترین بار فرهنگی حیا و عفاف را دارد که محکم تر از هر پوششی، دست رد بر سینه نامحرمان می زند. چادر، زیبایی های جسمانی زن را تحت الشعاع زیبایی های معنوی او قرار می دهد و به او نشاط دینی می بخشد. ای ملکه عفاف که بر سر، تاج حجاب نهاده ای! به خود ببال که به این وادی پا نهاده ای؛ چرا که حجاب زن مهد آرامش اوست که چون حصاری بلند، از گلستان جسم و جانش حفاظت می کند. ای گلبن بوستان عفاف که خود را در برگ های سبز حجاب پوشانده ای! چه زیبا با برگ های حجابت، رو گرفته ای. برگ سبزت، این پوشش دینی تو، غنچه وجودت را از آزار رهگذران، بیمه کرده است و طراوت و جمالت را پایدارتر ساخته است. حجاب، هنر زل و زن، هنر آفرینش است. حجاب زن در برابر نامحرم، هنری دینی و تجلی جمال اوست و عجز در آن، یک بی هنری آشکار است که از ارزش زن می کاهد.
امام خمینی خدا می داند که در کشف حجاب، چه جنایت هایی اینها کردند، حتی به علمای بزرگ هم پیشنهاد می کردند که شما مجلس بگیرید با خانم هایتان، باز زن هایتان بیایید در مجلس... خدا می داند که به این ملت ایران چه گذشت. در این کشف حجاب انسانیت را پاره کردند. آزادی زن در منطق شاد؛ یعنی به انحطاط کشیدن زن از مقام انسانی او؛ و در حد یک وسیله با او رفتار کردن... یعنی پر کردن زندان ها از زنان ایرانی که حاضر نیستند به پستی های شاهانه تن بدهند.1 آنهایی که این قدر قوه تمیز ندارند که کلاه گلنی را که پس مانده درندگان اروپاست، ترقی کشور می دانند، با آنها حرفی نداریم، و توقع آن را هم نداریم که آنها بپذیرند، عقل و هوش و حس آنها را اجانب دزدیده اند. آن روز که کلاه پهلوی سر آنها گذاشتند همه می گفتند مملکت باید شعار ملی داشته باشد؛ استقلال در پوششع دلیل استقلال مملکت و حافظ آن است. چند روز بعد کلاه گلنی گذاشتند سر آنها، یک دفعه حرف ها عوض شد، گفتند ما با اجانب مراورده داریم، باید همه هم شکل باشیم تا در جهان با عظمت باشیم. مملکتی که با کلاه، عظمت برای خود درست می کند یا برایش درست می کنند، هر روزی کلاهش را ربودند، عظمتش را هم می برند. در همه این مراحل، اجانب که نقشه های خود را می خواستند عملی کنند و با کلاه گذاشتن سر شما می خوساند کلاه را از سر شما بردارند، از دور با چشم استهزا به شماها نگاه می کردند و به کارهای کودکانه شما می خندیدند. شما با یک کلاه گلنی دور خیابان ها قدم می زدید و با دخترهای برهنه سرگرم بودید و به این وضع افتخار می کردید، غافل از آنکه در سرتاسر کشور، افتخارات تاریخی شما را بردند و در سرتاسر کشور نافع ثروت شما رفت و از دریا تا دریای شمال را زیر پا در آوردند.2 1. حکایت کشف حجاب، ج 1، صص 12، 13، 122، 123 و 138. 2. روح الله موسوی خمینی، کشف الاسرار، صص 223 و 224.
مقام معظم رهبری کسی که در آن روز بزرگ ترین قدم را به نفع فرهنگ غرب و در حقیقت به نفع سلطه غرب و استعمار انگلیس بر ایران برداشت، رضاخانه بود. شما ببینید در وضع امروز، این چقدر رسواست که یک پادشاهی، یکباره لباس ملی یک کشور را عوض کند. شما به اقصی نقاط دنیا مثل هند که تشریف ببیرید، می بینید ملت ها لباس ملی خود را دارند و به آن افتخار هم می کنند و از آن احساس سرشکستگی هم نمی کنند، ولی آنها آمدند یکباره لباس ملی این ملت را ممنوع کردند، چرا؟ گفتند چون با این لباس نمی شود عالم شد، عجیب! بزرگ ترین دانشمندان ایرانی که آثار آنها هنوز در اروپا تدریس می شود با همین فرهنگ و در همین محیط پرورش یافتند. مگر لباس چه تأثیر دارد؟ این چه حرف و منطق مسخره ای است که مطرح کردند؟ آنها لباس یک ملت را عوض کردند، چادر زن ها را از سرشان برداشتند و گفتند با چادر نمی شود. ولی، عالم و دانشمند بشود و در فعالیت اجتماعی شرکت کنند؟ در دوران آنها نه به مردها فرصت فعالیت اجتماعی داده می شد و نه به زن ها. زن های ایران زمانی وارد فعالیت اجتماعی شدند و کشور را با دست های توانای خود متحول کردند و مردهای این کشور را به دنبال خود به میدان مبارزه کشیدند که چادر سرشان کردند و به میدان آمدند. چادر و لباس چه تأثیری در عدم فعالیت زن یا مرد دارد؟ عمده این است که دل این مرد یا زن چگونه است، چگونه فکر می کند، ایمان او چقدر است، روحیه اش چگونه است، و چه انگیزه ای برای فعالیت اجتماعی یا علمی دارد.
منبع: www.hawzah.net
(1395/04/15) |
(1395/04/04) |
چرا روزه میگیریم ؟
برخی از آثار روزه را میتوان
اینگونه بیان کرد: رفع سوءهاضمه، تقویت بهداشت عمومی، جلوگیری از
آپاندیس، پاک سازی مجاری ادرار، رفع بیماری ها و امراض جلدی و دفع
چربی های زاید اشاره کرد. قرآن این دستور را این گونه بیان می فرماید: (هان ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما واجب شد و این دستور نه تنها درباره شما بلکه یک سنت الهی است که به پیامبران گذشته و پیروان آنان نیز ابلاغ شده. پس روزه بگیرید. امید است بدین سبب متقی گردید.) در حدیث قدسی، پیامبر(ص) از درگاه خداوند سؤال می کند: اولین عبادت کدام است؟ خداوند پاسخ می دهد: روزه. آن گاه رسول اکرم(ص) می پرسد: پروردگار، نتیجه و ثمره روزه گرفتن چیست؟ خداوند در پاسخ می فرماید: نتیجه روزه، رسیدن به آگاهی قلبی و حکمت است و نتیجه حکمت، شناخت خداوند است و نتیجه معرفت و شناخت پروردگار، رسیدن به یقین کامل است; پس هرگاه بنده خدا به یقین رسید، همه وجود و زندگی اش به خدا وابسته می شود و زندگی اش اگر به سختی و یا به آسانی بگذرد، در او تغییری ایجاد نمی شود. وقتی که این بنده عاشق خدا در حال مرگ باشد فرشتگان بر بالین او می ایستند و از آب کوثر و شرابهای بهشتی او را سیراب میکنند تا سختی مرگش برطرف شود. سپس به او مژده ای بزرگ می دهند و میگویند: خوشا به حالت چه جایگاه نیکو و مقام عظیمی داری! اینک به یک چشم بر هم زدن به دربار الهی پرواز می کند و به مقام لقاءالله رسیده و بین او و خداوند بلند مرتبه هیچ پرده و حجابی باقی نمی ماند. فلسفه روزه داری فلسفه روزه داری، تکامل جسم و روح است، چرا که گفته اند: عقل سالم در بدن سالم است. دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی در این باره جزوات و کتابهای زیادی نوشتهاند و برخی از آثار آن را بیان کردهاند که از جمله آن میتوان به: رفع سوءهاضمه، تقویت بهداشت عمومی، جلوگیری از آپاندیس، پاک سازی مجاری ادرار، رفع بیماری ها و امراض جلدی و دفع چربی های زاید اشاره کرد. روزه تمام دستگاه های بدن، بافت ها، رگ ها، غده ها، اعصاب، اجزای بدن، روده ها و شرایین را از خستگی بیرون می آورد، زیرا در اثر عملیات مداوم و شبانه روزی، قسمت های مختلف بدن، سست و ضعیف می گردد. ذکر این نکته لازم است که استراحت بدن به معنای آن نیست که از عمل باز می ماند، بلکه معنای آن این است که از سرعت عمل خود می کاهد تا استراحت کند و خستگی خود را بگیرد و بدین ترتیب روزه، ضعف، احتقان (بند آمدن بول)، چاقی بدن، تصلب شرایین، زخم معده و امتلای آن را برطرف می سازد. درست به همین دلیل است که می گوییم، روزه عمر را طولانی می کند، به جسم نشاط می دهد و انسان را از کسلی و سستی نجات می بخشد و از امراض و دردها رها می کند. اخیراً در اروپا و بسیاری کشورهای دیگر بیمارستان هایی افتتاح شده که از طریق روزه، بسیاری از بیماری ها و امراض را معالجه می کنند. وقتی ماه رمضان فرا می رسد برنامه های زندگی عوض می گردد و همین تغییر برنامه، روح انسان را تازه می کند و به انسان نشاط می دهد، زیرا روح انسان، تغییر برنامه های خوراک و خواب و امثال آن را درک می کند. در اثر روزه اطمینان و آسایش برای انسان به وجود می آید، زیرا انسان درک می کند که با روزه داری با خدای جهان و آفریننده خود رابطه پیدا کرده است. قرآن کریم می فرماید: (آگاه باشید که با ذکر خدا قلب انسان اطمینان پیدا می کند) و بدون تردید، اطمینان، از بهترین وسایل دفع کننده اضطراب و وحشت و ترس است. از مهمترین حکمتهای دیگر وجوب روزه میتوان به تقویت اخلاص و اراده شخص و اُنس با عبادت اشاره کرد. روزه باعث میشود تا مردم درد گرسنگی و تشنگی را بچشند و به یاد معاد و زندگی جاودانه آخرت افتاده، خود را برای آن آماده کنند. روزهدار بر اثر ناراحتی که از گرسنگی برایش پیش میآید از تکبر دور شده و آمادگی انجام سایر واجبات را پیدا میکند. روزهداری انسجام و همدلی و ایثار خاصی را میان صائمان شکل داده و روحیه همکاری و رسیدگی به محرومان را تقویت میکند. علاوه بر اینها روزه روحیه نظم، قناعت، صبر در برابر گناهان و مشکلات زندگی را نیز در فرد و جامعه تقویت میکند. در ماه رمضان آمار تخلفات اجتماعی کاهش قابل ملاحظهای پیدا میکند. روزه داری با صبر و تحملی که در انسان ایجاد میکند او را آماده تلاش و ایستادگی مضاعف در راه رسیدن به اهدافش میکند منبع: http://ramezan.com (1395/03/14) |
امام مهدی کیست؟ وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام مهدی(عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید. میلاد نور آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند. حجت خدا پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد». دوران زندگی دوران زندگی امام زمان(عج) به چهار دوره تقسیم می شود: 1 ـ از تولد تا غیبت: حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند. 2 ـ غیبت صغری: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند. 3 ـ دوره غیبت کبری: این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند. 4 ـ دوره حکومت: پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد. منبع: http://www.hawzah.net (1395/02/16) |
این الرجبیون
در احادیث و روایات مختلفی از
شکوه و عظمت ماه رجب سخن ها گفته شده است. نوشته از: محبوبه بابارحیم (1395/01/21) |
پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۵ بسماللهالرّحمنالرّحیم
(1395/01/03) |