صفحه نخست | سخن سبز | در باره مسجد | فعالیت ها | برنامه ها | حماسه حضور | نخبگان | حامیان | پرسش و پاسخ | نوا و نما | پیوندها | ارتباط با ما |
حکایت موذن بد صدا
|
می گویند در شهری که سکنه آن مسلمان ها و مسیحی ها بودند، موذن بد صدایی در محله مسلمان ها وارد شد و چند وعده را اذان گفت. روزی مردی نصرانی نزد او رفت و بعد از دیدنش از او تشکر فراوانی کرد. موذن علت تشکر وی را پرسید. مرد جواب داد: تو حق بزرگی بر گردن من داری. من دختری دارم که مدتی است محبت اسلام به دلش افتاده و نسبت به آیین ما بی تفاوت شده است تا اینکه چندی پیش صدای شما را شنید و جویا شد که این صدای کریه از کجاست . گفتیم که موذن مسلمان هاست و از آن زمان دیگر محبت اسلام از دل دخترم بیرون رفت پس تو حق بزرگی بر گردن ما داری . حضرت آیت الله خامنه ای بارها فرموده اند: مبادا ما آن موذن بد صدا باشیم که محبت اسلام را در دل ها فروبنشانیم در احادیث بسیار آمده که اذان گو باید صدایی خوش و دلنشین داشته باشد. |